همه خطرات دیازپام، اگزازپام، کلردیازپوکساید و …
26 مرداد 1400
آیا از تنهایی وحشت دارید؟
26 مرداد 1400
نمایش همه

ماهیت اعتیاد

اگر فرد معتاد به نیکوتین به دلایلی قادر به «‌حفظ اندوخته نیکوتین» خود نبوده و به هنگام بیداری در ساعت 3 بامداد سیگاری در دسترس نداشته باشد؛ در مورد این‌که با جسم و با رفتار خویش چه خواهد کرد، هیچگونه انتخاب مستقل و سالمی نخواهد داشت.

رفتـار فـرد معتاد بـه نیکـوتین با اطمینان قریب به 100 درصد قابل پیش بینی است؛ تاجایی که محققان آزمایشگاه ها برای اثبات آن حتی حاضرند از جایزه نوبل خود صرف نظر کنند.

فرد معتاد به نیکوتین بواسطه طبیعت و ویژگی اعتیاد خویش، وادار و مجبور به خروج از بستر و جست و جوی ته سیگار در زیر سیگاری خواهد شد، همچنین با پذیرش خطر سوزاندن خود، مجبور و وادار به قرار دادن شعله سوزان در نزدیکی لب و بینی، روشن کردن سیگار و استنشاق دود به درون ریه های خود می گردد. به علاوه این محققان قادرند پیش بینی کنند که اگر سیگار یا ته سیگاری موجود نباشد، فرد معتاد به نیکوتین که فاقد هر گونه آزادی در انتخاب می‌باشد، توسط اعتیاد به نیکوتین که در سطح غریزی و با نیروی غریزی به سوی رفتار های معینی سوق داده می شود، بدون در نظر گرفتن این‌که این رفتارهای اجباری تا چه اندازه برای او تکراری، خسته کننده و اسباب زحمت است، وادار به پوشیدن لباس، هر چند با شتاب و با بی نظمی و آشفتگی، ترک اتاق یا منزل خود می شود؛ و اگر وی از همسایه یا غریبه یی تقاضای یک نخ سیگار نکند که می کند، باید به اماکن شبانه روزی برای خرید بسته‌‌ای سیگار سر بزند، پوشش خارجی آن را پاره کند (بیشتر مواقع این کار را پیش از دور شدن از پیش خوان مغازه انجام می‌دهد)، سیگاری بیرون بکشد و بالاجبار آن را روشن کرده و دود را به درون ریه‌های خویش فرو برد.

در اغلب موارد، کل این آداب و تشریفات که با پک زدن به نقطه‌ی اوج خود می‌رسد، با نفس عمیقی که حاکی از تسکین و رضایت است همراه می باشد.

چهار ویژگی اعتیاد (هم ـ وابستگی)

۱- اجبار Urgency : بیمار معتاد ، میلی شدید، عود کننده، عمِیق و مقاومت ناپذیر (دیدگاه، اولویت، عطش و تمنا، نیاز توجیه شده، دلیل ظاهراً خوب و شایسته، هوس ناخودآگاه) را به تکرار این تجربه احساس می کند.

۲- اولویت Primacy : این میل شدید از هر میل و نیاز مبرم دیگری قوی‌تر می گردد.

۳- اتوماتیک و خودکار Automaticity: این میل شدید دیگر نیازی به محرک‌های درونی یا بیرونی ندارد و به طور خودکار و غیر ارادی عمل می کند.

۴- مستمر و مزمن Chronicity: زمانی‌که مرکز اعتیاد در اعماق مغز گسترش می یابد، حالت اعتیاد، غیر قابل برگشت شده و تبدیل به حالتی لاعلاج، مزمن و دائمی یا روزانه برای فرد معتاد می گردد.

مـاهیـت اعتیـاد – غـریـزی

به نظر می رسد که محل استقرار اختلال اعتیاد در لیمبیــک سیستم مغز (limbic system ) مغـز، و در درون « مغز پستانداران پیشین» می باشد، و همچنین ساقه مغز (brain stem) یا « مغز خزندگان» را در برمی‌گیرد، و با سماجت و انرژی ناخودآگاه و نیروی غریره فعالیت می کند.

واضح است که اگر به غریزه‌ی اعتیاد، فرصت داده شود، سرانجام در مراحل آخر اعتیاد مزمن، عملاً بر سایر غرایز مقدم می گردد و از طریق اندیشه و تفکر آگاهانه یا فرآیندهای ناشی از« مغز پستانداران جدید» یا مخ (cerebrum) قابل کنترل نمی‌باشد.

آن‌چه برای ما به عنوان مداخله گران (interventionists)، افراد دخیل در درمان و عاملان تغییر و بهبودی زندگی افراد معتاد و هم ـ وابسته، از اهمیت بسیار برخوردار می باشد، درک این موضوع است که قدرت اعتیاد که به شکلی آشکار، عاقبت باعث ناتوانی و عجز کلیه افراد معتاد و هم وابسته و بروز مشکلات بی شماری در تمامی جنبه های زندگی آنان می شود، و احساس دردناک غیر قابل کنترل بودن را تشدید می نماید، نه از ناحیه مخ است که توسط تفکر آگاهانه قابل کنترل باشد و نه از مراکز عاطفی یا حالات احساسی است ؛ بلکه این قدرت، غریزی است.

درک این موضوع، از لحاظ درمان و غلبه بر مشکلات در مسیر بهبودی، برای مددکاران و افرادحرفه‌ای که با افراد معتاد و هم ـ وابسته سرو کار دارند، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

اعتیاد، به عنوان نتیجه‌ی مستقیم و فزاینده آثار مواد یا فرآیند رفتاری، در اعماق مغز پدید می آید. در شرایط مشخص و واضح بیوشیمیایی و نور و فیزیولوژیک، بخش‌هایی از خود ساقه مغز و لیمبیک سیستم که قسمتی از « مغز پستانداران پیشین» می باشد، در سطوح سلولی، بافتی و نور و فیزیولوژیک تغییر یافته یا اصلاح شده است.

به نظر می رسد که مواد یا رفتار یا فرآیندی، یک مرکز اعتیاد بالقوه در اعماق مرکز لیمبیک ایجاد کرده است.

مشاهده مستقیم رفتارهای افراد معتاد و هم ـ وابسته و نابودی اجتناب ناپذیر زندگی آنان، بر ما معلوم می کند که هم اکنون مرکز غریزی اعتیاد ، با تمام نیرو و قدرت سرسختانه و سازش ناپذیر،« مکار، گیج کننده و مستحکم» غرایز اصلی و عمده یا غریزه بقا، عمل می‌کند، غرایزی که با امنیت فیزیولوژیک، نیاز غریزی به خوراک، آب، دفع کلیوی، خواب و زندگی ارتباط دارند.

انکــار Denial

انکار به اشکال مختلف و تنوع بسیار وجود دارد.« انکار» صریح و روشن در مواردی‌که شخص دچار مشکل است به صورت جملاتی مثل؛ ” من مشکلی ندارم. من معتاد نیستم“ همان‌گونه که انتظار می رود، بارزترین و آشکار ترین و ساده ترین فرم انکار است که با آن سرو کار داریم.

فرم مکارتر و پنهانی انکار که کشف و راه یافتن بدان دشوار تر است و فرد معتاد را در راه‌یابی به قدم اول و کار بر روی آن، دچار مشکل می کند و مانعی در راه تسلیم او برای بهبودیست،

چنین است؛ ” آری، من مشکلی دارم (با نیکوتین، ماده ای دیگر یا یک ارتباط) ولی! مورد من متفاوت است، و به روش خود قادر به کنترل و اداره آن هستم، از طریق قدرت اراده، خود شناسی و اهداف شایسته. “

این مرحله از « اعتراف و تمکین» افراد معتاد را از رهایی و خلاصی، تسلیم، و رخنه دردیواره سخت مکانیزم های دفاعی ego ( خود)، باز می‌دارد. مکانیزم‌هایی که به میزان قابل ملاحظه ای توسط افسانه ها وموهومات فرهنگی و شخصی در زمینه غرور و مفاهیم ضد اجتماعی و خصمانه به نام «استقلال» تقویت و برانگیخته می‌شوند.

برای کلیه افرادی که دچار اعتیاد هستند، ضروری است که به منظور دستیابی به بهبودی، از اعتراف و تمکین صِرف («تمکینی» که در زمان پرداختن به مشکل یا شروع درمان و بهبودی ، بالاجبار صورت می گیرد)، قدمی فراتر نهاده به سطوحی پر بارتر و ارزشمندتر که آزادی انتخاب را در بهبودی در شخص احیاء می کند وارد گردند، یعنی قدم اول، اعتراف به عجز و عدم قابلیت کنترل در زندگی شخص، تسلیم شدن و پذیرش (پذیرش مستلزم دوست داشتن یا تائید نیست و تنها تشخیص و درک واقعیت وضع موجود می باشد).

سه مکانیزم دفاعی ego ( خود ) و سه نوع حمله به سیستم حافظه، در پیدایش سندرم انکار شرکت دارد: دلیل تراشی (rationalization)، توجیه (justification)، و فرافکنی (projection)، یاد آوری دوران خوش گذشته (euphoric recall)، فراموشی موقت (blackout) و سرکوب (suppression).

احسـاسـات سـرکـوب شـدهRepressed Feelings
معتادین، نوعاً فاقد مهارت در ایجاد ارتباطات انسانی و دانش شناخت، توضیح و بیان احساسات خود هستند.

آنان از مواد مخدریا روابط برای مخفی ساختن، ارضا ، تعدیل و اصلاح، یا منحرف کردن احساسات و هیجانات خود استفاده می کنند.

در بهبودی پیشرفته، افراد معتاد ، تفاوت میان اندیشه و احساس را آموخته و به شناخت،توضیح و بیان احساسات خویش تشویق می گردند.

رفتار اجباری Compelled Behavior
همان‌گونه که در اعتیاد به نیکوتین نشان داده شد و نیز در کلیه اشکال و انواع اعتیاد عملاً مشاهده می شود، عملکرد افراد معتاد، در زمینه مواد یا فرآیند ها یا روابط، هر چه باشد، به دلیل ناتوانی در خودداری از انجام آن رفتار، صورت می پذیرد که در اصطلاحات رفتاری به معنای معتاد بودن است.

هر گونه دلیل تراشی، توجیه یا فرافکنی در دنیای انکار افراد معتاد ، قادر به تغییر حقیقت رفتار آنان نمی باشد. عملی که بیماران معتاد انجام می دهند، به این دلیل است که قادر نیستند آن کار را انجام ندهند. از افراد معتاد به نیکوتین گرفته تا افراد هم ـ وابسته‌ای که با اصرار سعی می کنند در این حالت (رفتار اجباری) از طریق مدیریت و کنترل باقی بمانند ؛ این رابطه ناکار آمد و مختل رفتاری معتاد گونه، بی اختیار و اجباری است.

چهار عارضه ناشی از اعتیاد (هم ـ وابستگی)
۱- اعتماد به نفس پایین: کمبود اعتماد به نفس، هر چند که خود را زیر نقاب شجاعت یا خود بزرگ بینی مخفی می دارد ، از نتایج اجتناب ناپذیر انکار است. یکی از عوامل اصلی بوجود آورنده سندرم انکار، تعدی و حملات مکرر به غرور است که به علت تخلیه پیشرونده فرد معتاد از اعتماد به نفس طبیعی و سالم و احساسات مثبت نسبت به خود ، در نتیجه پرداختن به رفتارهایی بر خلاف منافع و سلامت جسم ، ذهن ، عواطف ، روح و روان و روابط آنها است.

ارضای غرور به این معنا ست که شخص دائماً در حال قضاوت در مورد خود و دیگران، مقایسه و ارزیابی خود با دیگران از لحاظ ظاهر، مکان یا شرایط است.

در این بازی ارزیابی ، که منجر به ورشکستگی نهایی گنجینه های اعتماد به نفس سالم و طبیعی که پیش از آغاز روند اعتیاد وجود داشته می گردد، بیمار معتاد قطعاً 51% از زمان خود را از دست می‌دهد.

۲- مشکلات فیزیکی( جسمی ): اکثر مشکلات جسمی و فیزیکی به طریقی در ایجاد بیماری اعتیادیا اختلالات رنج بار روش زندگی دخیل می باشند.

این درگیری یا سببی است یا یک نتیجه یا هر دو ؛ و ممکن است در شرایطی که ـ در نتیجه عدم اطلاع، انکار یا بی کفایتی ـ به نظر می رسد هیچ گونه وابستگی بیمارگونه وجود ندارد تشخیص داده یا آشکار گردد. با این وصف ، با هرگونه دورنمای کل نگرانه ـ بالینی، تئوریک، روانشناختی یا حتی فلسفی ـ این موضوع مبرهن است که هرشکلی از بیماری اعتیاد یا اختلال در روش زندگی چه در مراحل اولیه باشد چه در مراحل پیشرفته ، با مشکلاتی فیزیکی همراه است که ممکن است به بررسی‌های پزشکی نیازمند باشد یا نباشد. بسیاری از اشکال اعتیاد، به طور مثال الکلیسم به دلیل بروز تصادفات به میزانی بسیار بالا ، می کشد ، معلول می کند و آسیب می رساند.

۳- اختلال در روابط: کاملا واضح و آشکار است که کلیه انواع بیماری‌های اعتیاد آور و اختلالات روش زندگی به درجات مختلف و به طور مزمن در بسیاری از عرصه های زندگی و حیات بیمار معتاد، با مشکلاتی نظیر درد ، رنج و بیماری ،غیر قابل کنترل بودن و اختلال عمل همراه است ـ در روابط با خود ، دیگران و نیروی برتر جهان هستی ، و این « مشکلات » در حیطه خانواده ، کار ، اجتماع ، پول و دارایی ، مسائل قانونی و فعالیتهای تفریحی خود را نشان می دهد.

۴- زوال معنوی(اراده ، ارزشها ، روح ): ” اعتیاد یک بیماری معنوی است. “. جستجوی دائمی و اصلی « برای مشروب مارتینی نیست » ، ( بیل ویلسون یکی از بنیان‌گذاران AA می نویسد ” ما در بطری مشروب بدنبال خداوند بودیم. “.) بلکه جستجوی « طبیعی » و « بیولوژیکی » نوع بشر برای یافتن رضایت معنوی در همان ابتدا به واسطه اعتیاد از مسیر اصلی خود که جستجو برای کسب رضایت معنوی و امنیت کیهانی، اتحاد و یگانگی محض با سایرین می باشد، منحرف شده و نتیجه نهایی آن ، ویرانی و تخریب کامل فرد و نیات هستی شناختی برای رشد و نیل به تحقق و درک معنوی‌ است.

ثابت شده که انجمن روحانی الکلی‌های گمنام با دستورالعمل‌های صریح و روشن جهت ایجاد « بیداری معنوی »، مؤثرترین نمونه‌ی بهبودی طولانی مدت و تأثیرگذار بوده است و بیش از سایر رویکردهای همراه ، ثابت می کند که اعتیاد اساسا یک بیماری معنوی ‌است.

آثار اعتیاد بر معنویت، غالبا ویران کننده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *