فهرست مطالب
Toggleمفهوم وابستگی به مواد ، تعاریف رسمی بسیاری دارد و در طول چند دهه معانی رایج آن تغییر کرده است. برای تعریف، جنبه های مختلف وابستگی دو مفهوم به کار می رود :
در وابستگی رفتاری ، فعالیتهای مواد جویی و شواهد مربوط به الگوهای مصرف بیمارگونه مورد تاکید قرار میگیرد اما وابستگی جسمی به اثرات جسمی دوره های متعدد مصرف مواد اطلاق میشود. در تعاریف وابستگی جسمی تاکید میشود مفاهیم تحمل یا ترک در ملاک های طبقه بندی قید میشود.
واژه اعتیاد و معتاد تا حدودی با وابستگی ارتباط دارند. واژه معتاد بطور ضمنی مفهوم خاص ناپسند و تحقیرآمیزی پیدا کرده است که مفهوم سوء مصرف مواد را به عنوان یک اختلال طبی نمی رساند. اعتیاد همچنین در کاربرد عوامانه مثل اعتیاد به تلویزیون ، اعتیاد به کار و غیره اهمیت خود را از دست داده است. هرچند این معانی ضمنی موجب شده است در نامگذاریهای رسمی از کاربرد واژه اعتیاد اجتناب شود، ممکن است زمینه عصبی تشریحی و عصبی شیمیایی مشترکی در بین همه اعتیادها وجود داشته باشد ، خواه اعتیاد به مواد و خواه اعتیاد به سایر چیزها ( مثل قمار، رابطه جنسی ، دزدی و خوردن ) این اعتیادهای مختلف ممکن است اثرات مشابهی بر فعالیتهای نواحی پاداش اختصاصی مغز داشته باشند.
مشخصه وابستگی روانی که خوگیری نیز نامیده می شود میل شدید مداوم یا متناوب برای مصرف مواد به منظور اجتناب از حالت ملال است.
مواد سمي: به مواد مسمومكننده اطلاق ميگردد كه مصرف آنها منجر به جراحت يا مرگ ميشود.
محروميت از مواد: مشكلات مشخص در سازگاري با قطع يا كاهش مصرف مادهاي خاص است كه در فرد وابسته به مواد با بروز علائمي نظير افسردگي، تشنج، تعرق و انقباض عضلاني همراه است.
تحمل: افزايش تدريجي مقدار ماده مصرفي لازم، براي دستيابي به علائم و آثار مصرف آن ماده است. توضیح آنکه وابستگان به مواد، مجبورند برای دستیابی به آثار پیشین، مقدار ماده مصرفي خود را افزايش دهند.
ایدزAIDS: مخفّف واژههایی که به فارسی “سندرم اکتسابی نقص دستگاه ایمنی “بدن معنا میدهد ). این بیماری بر اثر نوعی نقص در سیستم دفاعی بدن به وجود می آید. اين بيماري يك سندرم است زيرا در آن علائم متفاوتي وجود دارد كه در همهي بيماران يكسان و به يك شكل نيست.
مشاوره: فرآيند ارتباط ميان مراجع و مشاور است این فرایند به مراجع كمك ميكند تا قادر به شناسايي موقعيت خود شده و بتواند با استفاده از راهحلهاي مقتضي،مشکل یا مشکلات خود را حل کند و نيازهاي خود را برآورده سازد.
سمزدايي: مراقبت از اشخاص مصرفكننده موادمخدر است با اين هدف كه دوره محروميت از مواد را به طريقي ايمن سپري كنند. يك مصرفكنندهي مواد، ممكن است در اين دوره شرايط دشواري را سپري كند.
مواد روانگردان: به هر مادهاي كه موجب تغيير فرآيندهاي رواني نظير تغيير خُلق و هوشياري يا اختلال در خودآگاهي شود، اطلاق ميگردد.
عود: فرآيندي استكهمنجر به مصرف مجدد موادمخدر توسط فرد به طور منظم ميشود.
مواد مخدر: شامل همهي تركيباتي است كه باعث تغيير كاركرد مغز به صورت هيجان، افسردگي، رفتار نابهنجار و عصبانيت يا اختلال در قضاوت و شعور شود. موادمخدر ممكن است در زمرهي داروهاي قانوني نظير مرفين باشد.
لغزش: بروز يك بار مصرف مواد مخدر پس از وقوع يك دوره بدون مصرف. لغزش لزوماً به معناي عود مجدد نيست.
مهارتهاي زندگي: توانایيهاي رواني- اجتماعي كه افراد را براي مقابله با مشكلات و نيازهاي زندگي روزمره ياري ميدهد و شامل مهارت حل مسائل و تصميمگيري، تفكر خلّاق و انتقادي، تعامل موثر و مناسب با دیگران، خودآگاهي و همدلي، مواجهه با عواطف و استرس ميباشد.
مصرف مواد به عنوان يك هنجار اجتماعي: هنگامي كه مصرف موادیا مادهای خاص به عنوان یک هنجار مشخص توسط گروهي از افراد پذيرفته ميشود و مصرف آن ماده بهخصوص در گروه موردنظر عادي به نظر ميرسد.
بيشمصرفي: مصرف ارادي يا اتفاقي مقادير زيادتر از ميزان مصرف معمول توسط افراد وابسته به موادمخدر است كه منجر به بروز تأثيرات جسمي و رواني كوتاه يا بلند مدت ميشود. گاهي بيشمصرفي منجر به مرگ ميشود كه البته تعيين مقدار مادهاي كه منجر به مرگ ميشود، بسته به افراد و شرايط متفاوت است.
خماري: اثرات مصرف موادمخدر شامل مشكلات جسمي نظير خوابآلودگي يا اختلال خواب، سردرد، مشكل در هماهنگي حركات، اسهال و استفراغ، مشكلات روانشناختي نظير اضطراب، احساس گناه، افسردگي و پرخاشگري است که پس از گذار از حالت نئشگی پیدا می شود. اين اصطلاح اگر چه بیشتر در الکلیسم بکار رفته اما برای وابستگی به همه مواد بکار می رود.
HIV: ويروس نقص ايمني اكتسابي كه به سيستم دفاعي بدن حمله كرده و به تدريج آن را از ميان ميبرد كه در نتيجه بدن نميتواند از خود در قبال عفونتها دفاع كند و در نهايت منجر به بيماري ايدز ميشود.
نشئگي: وضعيتي كه فرد تحتتأثير مصرف يك يا چند ماده قرار دارد و دچار تغيير درهشياري، تفكر، ادراكات، قدرت تصميمگيري و كنترل عواطف و هيجانات و رفتار ميشود.
سوء مصرف مواد: الگوی غیر انضباطی مصرف مواد که موجب ناراحتی یا تخریب قابل ملاحظه بالینی شده و یک یا چند علامت از علائم زیر که در طول یک دوره 12 ماهه روی میدهند تظاهر پیدا میکند:
الف :
مصرف مکرر مواد که منجر به ناتوانی در برآوردن تعهدات مربوط به نقش فرد در کار، مدرسه یا خانه میشود (مثل غیبتهای مکرر یا عملکرد ضعیف شغلی مربوط به مصرف ماده، غیبت، تعلیق یا اخراج از مدرسه به دلیل مصرف مواد، مسالحه نسبت به فرزندان در خانه)
مصرف مکرر مواد در موقعیتهایی که در آنها مصرف ماده از نظر فیزیکی خطرناک است ( مثلا رانندگی با کار با ماشین آلات تحت تاثیر مواد)
مشکلات قانونی تکراری مربوط به مواد (مثلا دستگیری به دلیل رفتارهای نادرست ناشی از مواد )
مصرف مداوم مواد علیرغم مشکلات پایدار یا عودکننده اجتماعی پایین فردی که ناشی از تاثیرات ماده بوده یا بر اثر آن تشدید شده اند مانند مشاجره با همسر در مورد نتایج مسمویت یا نزاع فیزیکی
ب ) نشانه های فوق هیچگاه واجد ملاک های وابستگی به این خانواده از مواد نبودهاند.
یک الگوی غیر انطباقی مصرف مواد که منجر به تخریب چشمگیر بالینی یا ناراحتی میشود و با 3 مورد از موارد زیر تظاهر می کند که زمانی در یک دوره 12 ماهه بروز میکنند.
تحمل که به یکی از دو صورت زیر تعریف میشود :
الف) نیاز به افزایش مقدار ماده برای رسیدن به مسمومیت تا تاثیر دلخواه
ب) کاهش قابل ملاحظه اثرات ماده با مصرف مداوم مقادیر یکسانی از آن
2) حالت ترک که به یکی از دو مشکل زیر تظاهر میکند :
سندرم ترک مشخص برای آن ماده
همان ماده یا ماده ای مشابه آن برای رفع یا جلوگیری از علائم ترک مصرف می شود.
3) ماده غالبا به مقادیری بیشتر و برای دورهای طولانیتر از آنچه مورد نظر است مصرف می شود.
4) میل دائمی برای کاهش یا کنترل مصرف ماده وجود دارد و یا تلاشهای ناموفقی در این زمینه صورت میگیرد.
5) صرف زمان زیاد برای بدست آوردن ماده مثل مراجعه به اطباء متعدد یا رانندگیهای طولانی برای مصرف ماده یا توفیق پیاپی
6) کنار گذاشتن فعالیتهای مهم اجتماعی ، شغلی و تفریحی بخاطر ماده
7) ادامه مصرف ماده علی رغم آگاهی از مشکلات روان شناختی یا جسمانی مستمر یا عودکنندهای که احتمالا از مصرف ماده ناشی شده یا در نتیجه آن تشدید میشوند ( مانند ادامه مصرف کوکائین علیرغم وجود افسردگی ناشی از کوکائین یا ادامه مصرف الکل علیرغم شناخت این موضوع که زخم گوارشی با ادامه مصرف آن شدت می یابد)
وابستگی مشترک: به گروهی از الگوهای رفتاری اعضای خانواده اطلاق میشود که تحت تاثیر مواد یا اعتیاد عضو دیگری از خانواده قرار دارند.
حمایت پنهان: یکی از نخستین خصوصیات مورد توافق در مورد وابستگی توام یا اعتیاد توام است. گاهی اعضای خانواده احساس می کنند روی اعمال حمایت پنهانی، کنترل چندانی ندارد. به دلیل فشارهای اجتماعی برای محافظت و حمایت از اعضای خانواده و یا به دلیل وابستگی های متقابل عرضی و یا هر دو ، رفتار حمایت پنهانی اغلب در مقابل تغییر مقاوم است. خصوصیات دیگر وابستگی مشترک، عدم تمایل به پذیرش مفهوم اعتیاد به عنوان یک بیماری است. اعضای خانواده طوری رفتار میکنند که گویی رفتار مصرف مواد رفتاری اختیاری و ارادی و شاید مغرضانه است و فرد معتاد به الکل و مواد همچنین از اعضای خانواده توجه دارد. این امر سبب بروز احساسات خشم، طرد و شکست میشود. علاوه بر این احساسات، اعضای خانواده ممکن است احساس گناه و افسردگی کنند، زیرا افراد معتاد به منظور انکار فقدان کنترل روی مصرف مواد و منحرف کردن توجه دیگران از مصرف مواد اغلب سعی میکنند مسئولیت مصرف مواد را به گردن سایر اعضای خانواده بیاندازند و اعضای خانواده نیز غالبا مسئولیت آن را بر عهده میگیرند.
انکار : با این که مصرف مواد مشکلات آشکاری را ایجاد میکند، اعضای خانواده هم چون خود مصرف کننده مواد طوری رفتار میکنند که گویی مصرف مواد مشکل چندانی محسوب نمیشود، یعنی آنها به انکار موضوع میپردازند، دلایل عدم پذیرش این موضوع روشن متناوب است، گاهی انکار نوعی محافظت از خود است و طی آن اعضای خانواده تصور میکنند اگر مشکل الکل یا مواد وجود داشته باشد مسئولیت آن به عهده ایشان است.