فهرست مطالب
Toggleعوامل مخاطره آميز فردي،
عوامل مخاطره آميز بين فردي و محيطي،
عوامل مخاطره آميز اجتماعي،
ميباشند كه در اين قسمت به تشريح آنها ميپردازيم:
عوامل مخاطره آميز فردی
پژوهشها نشان داده است كه آسيب پذيرترين دوره در اكثر كودكان دوره هاي انتقال است، يعني زمانيكه آنها از يك مرحله رشدي به مرحله ديگر ميروند. اما بايد بدانيم كه مواجهه با عوامل خطر ممكن است حتي بيش از تولد صورت گيرد. يكي از مراحل انتقال، دورة نوجواني است. دورة نوجواني، مخاطره آميزترين دوران زندگي از نظر شروع به مصرف مواد است. نوجواني دورة انتقال از كودكي به بزرگسالي و كسب هويت فردي و اجتماعي است. در اين دورة، ميل به استقلال و مخالفت با والدين و سازگاري با همسالان به اوج خود ميرسد و نوجوان براي اثبات بلوغ و فرديت خود ارزشهاي خانواده را زير سؤال ميبرد و سعي در ايجاد و تحليل ارزشهاي جديد خود دارند. مجموعة اين عوامل، علاوه بر حس كنجكاوي و نياز به تحريك، تنوع و هيجان، فرد را مستعد مصرف مواد مينمايد. بنابراين ازآنجا كه عوامل خطر در هر مرحله انتقال يعني از دوران طفوليت تا ابتداي بزرگسالي بروز ميكنند، برنامه ريزان پيشگيري بايد برنامههايي را تهيه و تدوين كنند كه از نيازهاي فرد در هر دورة رشدي حمايت كنند.
همانگونه كه قبلاً بيان شد شواهد مختلفي از استعداد ارثي اعتياد به الكل و مواد وجود دارد. تأثير مستقيم عوامل ژنتيكي عمدتاً از طريق اثرات فارماكوكينتيك و فاركوديناميك مواد در بدن ميباشد كه تعيين كنندة تأثير ماده بر فرد است. برخي از عوامل مخاطره آميز ديگر نيز تحت نفوذ عوامل ژنتيكي هستند مانند برخي اختلالات شخصيتي و رواني و عملكرد نامناسب تحصيلي ناشي از اختلالات يادگيري.
بنابراين، فردي كه يكي از اعضاي خانواده يا بستگانش معتاد باشد، احتمال اعتيادش بيشتر است.
عوامل مختلف شخصيتي با مصرف مواد ارتباط دارند. از اين ميان، برخي از صفات بيشتر پيش بيني كنندة احتمال اعتياد هستند و به طور كلي فردي را تصوير ميكنند كه باارزشها يا ساختارهاي اجتماعي مانند خانواده، مدرسه و مذهب پيوندي ندارد و يا ازعهده انطباق، كنترل يا ابراز احساسات دردناكي مثل احساس گناه، خشم و اضطراب بر نميآيد. اين صفات عبارتند از: عدم پذيرش ارزشهاي سنتي و رايج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نياز شديد به استقلال، صفات ضد اجتماعي، پرخاشگري شديد، احساس فقدان كنترل بر زندگي خود، اعتماد به نفس پايين، فقدان مهارت مقاومت در برابر پيشنهادات خلاف ديگران، فقدان مهارتهاي اجتماعي و انطباقي. ازآنجا كه اولين محل مصرف مواد، معمولاً از محيط هاي اجتماعي شروع ميشود، هر قدر فرد قدرت تصميمگيري و مهارت ارتباطي بيشتري داشته باشد، بهتر ميتواند در مقابل فشار همسالان مقاومت كند.
صفات ضد اجتماعي (مانند كسي كه مرتب دزدي ميكند يا دوست دارد به ديگران آسيب برساند يا دعوا راه بياندازد، ممكن است به اعمال خلاف ديگري مثل مصرف مواد نيز تن بدهد) و پايين بودن عزت و احترام به نفس (مانند فردي كه در مقابل درخواست دوستانش براي كشيدن حشيش) جرأت مخالفت ندارد.
اختلالات رواني – در حدود 70 درصد موارد، همراه با اعتياد اختلالات ديگر روانپزشكي نيز وجود دارد. شايعترين تشخيصها عبارتند از: افسردگي اساسي، اختلال شخصيت ضداجتماعي، فوبي، ديس تايمي، اختلال وسواسي – جبري، اختلال پانيك، مانيا، اسكيزوفرنيا.
(comorbidity) به بروز همزمان دو يا چند اختلال رواني در يك فرد اطلاق ميشود. در بين افرادي كه براي درمان وابستگي به كوكائين، الكل يا مواد شبه افيوني مراجعه ميكنند، ساير اختلالات رواني شيوع بالايي دارند. در مطالعه همه گير شناسي وسيع نشان دادهاند كه حتي در نمونههاي معرف جمعيت، در بين كساني كه واجد ملاكهاي دلبستگي و سوء مصرف مواد و الكل هستند (به استثناي وابستگي به توتون) احتمال وجود ملاكهاي ساير اختلالات رواني بسيار بيشتر از افراد ديگر است.
اختلالات شخصيت ضد اجتماعي – در مطالعات مختلف بين 30 تا 60 درصد بيماران مبتلا به سوءمصرف يا وابستگي به مواد واجد ملاكهاي تشخيصي اختلال شخصيت ضد اجتماعي هستند. به عبارت ديگر درصد بالايي از بيماراني كه تشخيص سوء مصرف يا وابستگي به مواد را دارند، داراي يك الگوي رفتار ضد اجتماعي نيز هستند، خواه اين الگو قبل از شروع مصرف مواد وجود داشته باشد و خواه در مسير مصرف مواد پديد آمده باشد. در بيماراني كه تشخيص وابستگي به مواد يا سوء مصرف مواد را توأم با اختلال شخصيت ضد اجتماعي دارند، احتمالاً مواد غيرقانوني بيشتري مصرف ميكنند، آسيب رواني بيشتري دارند، از زندگي خود رضايت كمتري دارند و تكانشيتر، منزويتر و افسردهتر از بيماراني هستند كه فقط تشخيص اختلال ضد اجتماعي دارند.
نشانههاي افسردگي در افراد مبتلا به سوء مصرف يا وابستگي به مواد شايع است. حدود يك سوم تا نيمي از كساني كه سوء مصرف مواد شبه افيوني دارند يا به آن وابستگي دارند و حدود 40 درصد كساني كه سوء مصرف يا وابستگي الكل دارند، زماني در طول عمر خود واجد ملاكهاي تشخيصي اختلال افسردگي عمده بودهاند. مصرف مواد همچنين عامل زمينه ساز عمده براي خودكشي محسوب ميشود. احتمال خودكشي موفق بين مبتلايان به سوء مصرف مواد تقريباً 20 برابر بيشتر از كل جمعيت است. گزارش شده است كه حدود 15درصد افراد مبتلا به سوءمصرف يا وابستگي به الكل اقدام به خودكشي ميكنند.
افرادي كه نگرشها و باورهاي مثبت و يا خنثي به موادمخدر دارند، احتمال مصرف و اعتيادشان بيش از كساني است كه نگرشهاي منفي دارند. اين نگرشهاي مثبت معمولاً عبارتند از: كسب بزرگي و تشخص، رفع دردهاي جسمي و خستگي، كسب آرامش رواني، توانايي مصرف مواد بدون ابتلا به اعتياد.
بعضي از نوجوانان و جوانان در موقعيتها يا شرايطي قرار دارند كه آنان را در معرض خطر مصرف مواد قرار ميدهد. مهمترين اين موقعيتها عبارتند از: در معرض خشونت قرار گرفتن در دوران كودكي و نوجواني، ترك تحصيل، بي سرپرستي يا بي خانماني، فرار از خانه، معلوليت جسمي، ابتلا به بيماريها يا دردهاي مزمن. حوادثي مانند از دست دادن نزديكان يا بلاياي طبيعي ناگهاني نيز ممكن است منجر به واكنشهاي حاد رواني شوند. در اين حالت فرد براي كاهش درد و رنج و انطباق با آن از مواد استفاده ميكنند.
اين متغير وقتي وارد عمل ميشود كه ماده حداقل يك بار مصرف شده باشد. چگونگي تأثير يك ماده بر فرد، تابع خواص ذاتي مادة مصرفي و تعامل آن با فرد و موقعيت فرد مصرف كننده است. تأثير مواد بر فرد مصرف كننده، به ميزان قابل توجهي، به مشخصات او بستگي دارد. اين مشخصات عبارتند از: شرايط جسمي فرد، انتظار فرد از مواد، تجربيات قبلي تأثير مواد و مواد ديگري كه هم زمان مصرف شدهاند. مواد مختلف نيز تأثيرات متفاوتي بر وضعيت فيزيولوژيك و رواني فرد دارند، مثلاً: هروئين و كوكائين سرخوشي شديد، الكل آرامش و نيكوتين مختصري هشياري و آرامش ايجاد ميكند.
عوامل ذيل مي تواند به عنوان عوامل محافظ در برابر اعتياد براي فرد به كار گرفته شود:
آموزش مهارتهای زندگی و اجتماعی
تقویت روابط مثبت با گروه همال
اعتماد به نفس بالا
وارد ساختن نوجوانان در فعالیتهای مذهبی و اجتماعی