همه افرادی که در حیطه ی روان پزشکی فعالیت می کنند، چهرهی در هم، غمگین و آزردهی فرزندان بیماران معتاد رادیدهاند. این کودکان دچار سرخوردگی،احساس شرم و کمبود اعتماد به نفس می شوند و غالبا به مکانیسم های دفاعی ناسالم روی می آوردند. بسیاری اوغات در این خانواده ها در مورد مشکل اعتیاد سکوت کامل برقرار است و والدین اشتباه می کنند با این سکوت ،فرزندان را از واقعیت دردناکی که با آن روبرو هستند،دور نگه می دارند. چنین فضای خانوادگی پر استرسی نه به کودکان ونوجوانان اجازه می دهد احساسات و نظرات خود را بیان کند ونه آنان را به درک درست از مواد وآثار و عوارض آن قادر می سازد.به این ترتیب این کودکان مستعد دچار شدن به سو مصرف مواد وسایر آسیب هاواختلالات رفتاری و روانی اند.
سه دهه پژوهش نشان داده است که کودکان والدین معتاد هم به دلیل استعداد ژنتیکی وهم به خاطر شرایط خانوادگی که بزرگ شده اند،بیشتر از گروه های دیگر در معرض خطر اعتیاد قرار دارند.
البته نوع نگرش والدین به مصرف مواد در فرزندانشان در این مورد،عامل تعیین کننده ای است. به نحوی که والدینی که در مورد مصرف مواد فرزندانشان واکنش منفی نشان نمی دهند آنان را در خطر بیشتری قرار می دهد.یک مطالعه ی جدید،مبنایی عصب شناختی برای استعداد این کودکان در سو مصرف مواد یافته اند،این یافته ها در برخی از فرهنگ ها متفاوت است،بعضی از پژوهش ها عوامل محافظت کننده را هم در این کودکان نشان داده اند. خانواده هایی که در آن ها یک و هر دوی والدین معتاد می باشند،معمولا میزان بیشتری از درگیری و تنش را در مقایسه با بقیه خانواده ها نشان می دهند.اعتیاد و مصرف مواد یکی از عوامل عمده ی طلاق و جدایی در ایران و سایر کشور ها است.محیط زندگی کودکان در چنین خانواده هایی با رابطه نادرست با فرزندان،اختلال در مدیریت خانه،ضعف مهارت های ارتباطی بین افراد و خلا الگوهای صحیح در خانواده مشخص می شود.
در این خانواده ها دعوا،خشونت و سو رفتار کلامی،عاطفی و جسمی، ضعف همبستگی خانوادگی، انزوا و مشکلات خانواده از جمله مشکلات شغلی و اقتصادی، بسیار شایع است. والدین مصرف کننده الکل یا مواد معمولا توانایی ایجاد نظم و سازمان دهی مناسب در خانواده را ندارند و در عین حال نسبت به سایر والدین ، انتظارات بیشتری از فرزندان خود دارند.
فرزندان والدین معتاد عموما در معرض سخت گیری های انظباطی بیشتری هستند . تنبیه بدنی و به طور کلی خشونت و سوء رفتار فیزیکی از سوی والدین مصرف کننده ی مواد بسیار شایع است . فرار از خانه و تبدیل شدن به کودکان رها شده ، بی سرپرست و خیابانی نیز در این خانواده ها شایع است . این کودکان نه تنها بیشتر از سایر کودکان استعداد سوء مصرف مواد را دارند بلکه افسردگی ، اختلالات اضطرابی، اشکالات شناختی و اختلال در کارکردهای روانی اجتماعی هم در آن ها شایع تر است.
مطالعات دیگری میزان اختلالات روان پزشکی منجر به بستری در بخش های روان پزشکی و اختلال پیش فعالی و کمبود توجه را در این کودکان بیشتر نشان داده اند. در رفتار این کودکان اختلالاتی مانند اشکال در همدلی با دیگران، نبودن قدرت تطابق اجتماعی و بین فردی ف اعتماد به نفس پایین و ضعف احساس کنترل نسبت به محیط دیده می شود. این کودکان در مقایسه با سایرین، به احتمال بیشتری با مشکلات تحصیلی، غیبت از مدرسه و ترک تحصیل رو به رو می شوند.